صنف آ بی - A.B. class



مدیران مکاتب، نیروی محرکه موفقیت معلمان و دانش آموزان‌شان هستند. بر اساس این مسئولیت بزرگ، نیاز به یک فلسفه یادگیری معنادار و موثر دارد. در حالی‌که یک کارمند دارای تعداد زیادی ویژگی‌های شخصیتی و زمینه‌ فعالیت است، مدیریران مکاتب اما می‌توانند قاطعانه و پیوسته ت‌های را اتخاذ کنند تا آن‌ها خدمات فلسفی خود را ارائه دهند. در این مورد، تقریبا غیرممکن است که هر یک از آنها را برجسته کنیم، ولی به اختصار به برخی مبانی این فلسفه خواهیم پرداخت.

در این قطعه، ما با ارائه چند مثال، به شما ابزارهایی را ارائه خواهیم داد تا فلسفه یادگیری خود را ایجاد کنید. ما می‌دانیم که یک فلسفه‌ی آموزش صحیح فردی مبتنی بر مبانی فلسفی، تاریخی، اجتماعی و روان‌شناختی است. هرکدام این موارد را در زیر مفصل‌تر توضیح می‌دهیم.

مبانی فلسفی

مبنای فلسفی آموزش نشان می‌دهد که چگونه آموزگاران پایه‌های تاریخی، اجتماعی و روانشناختی غالب زمان خود را تفسیر می‌کنند. فلسفه هایی که در طول زمان و بارها پذیرفته شده، رد شده، کشف شده، سازگار شده و توسط مدرسین تقویت شده اند. مبانی فلسفی، هدف آموزش را تعیین می‌کند و نقش های شرکت کنندگان در تلاش‌های آموزشی را مورد بررسی قرار می دهند.

یک فلسفه تعیین می‌کند که آیا آموزش و پرورش باید افراد را توسعه دهد یا هنجارهای گروهی اجتماعی را اجرا نماید. اگر تمایل به تمرکز بر رفتار جمعی داشته باشد، پس باید تصمیم بگیرد که آیا این اصلاحات را حفظ کند یا آنها را تغییر دهد. این مبانی فلسفی ممکن است از درجه های مختلف "حقیقت" متولد شود، از مطلق تا نسبی و از اخلاقی تا علمی.

در طول تاریخ معاصر، ما نقش معلم را از "منتقل کننده‌ی محض" اطلاعات تا به اجرای نقش مشاور و مربی مشاهده کرده ایم. علاوه بر این، نقش دانشجویان نیز به طور قابل توجهی تکامل یافته است. روند آموزش آن‌ها از "فقط حفظ کردن" اطلاعات تا به نشان دادن توانایی‌های شان در یادگیری، نقل مکان کرده اند. بدیهی است که وقتی موقعیتی را در این طیف دارید، روی مکتب شما تاثیری به سزایی خواهد داشت.

مبانی تاریخی

تا حالا چه کارهای انجام شده است؟ ما در کجای این انبار بزرگ تجربه و زمان و مکان ایستاده ایم؟ همانطور که فلسفه یادگیری‌مان‌را توسعه می‌دهیم، متوجه می‌شویم که نیروی قوی ما از فرایند شکل دادن ذهن جوان و تنظیم هنجارهای اجتماعی برخوردار هستند.  بنابراین، منطقی است که با آنچه که انجام داده اید شروع کنید و ایده های تانرا دنبال کنید و حتا آن‌ها را بهبود ببخشید. این ممکن است به معنای رد کردن ت‌هایی باشد که کار نمی‌کنند و ضرورت به بازنگری از پایین به بالا دارد. ما می‌توانیم بینش بهتری داشته باشیم تا بفهمیم که کجا بوده‌ایم و به کجا می‌رویم.

مبانی اجتماعی

ما کی هستیم؟ مهم ترین نیازهای ما به عنوان یک جامعه چیستند؟ به طور مثال، برنامه یک سال تعلیمی در برخی کشورها که در ماه اگوست آغاز  و در ماه جولای  ختم می‌شود. این فلسفه آموزشی در جوامع کشاورزی با نیازمندی‌های آن‌ها، ریشه دارد. با این حال، این فلسفه این روزها به مراتب کمتر کاربرد دارد. مدرسه سالیانه با برنامه "Health breaks" که به صورت دوره‌ای ساخته شده است، در برخی از جوامع مطلوب تر است. این نوع تصمیمات در مورد تحصیلات به راحتی در جوامع مختلف با نیازهای متفاوت و در نقاط مختلف دنیا دیده می‌شود. انجمن هایی که تعلیم و تربیه را به عنوان وسیله‌ای برای تقویت اقتصادشان می‌دانند، می‌توانند برنامه‌های آموزشی شانرا برای ترغیب جوانان به کار کردن، ترتیب دهند. دیگران که تمایل دارند به وسیله‌ی برای تولید آموزگاران و متفکران بالاتر مرتبه دست یابند، برنامه های درسی مناسب به اهداف خود را بسازند.

مبانی روان‌شناختی

با پیشرفت‌های جاری در علوم اعصاب و پیشرفت‌های تکنولوژیکی در روانشناسی یادگیری، ما در مورد نحوه عملکرد مغز نسبت به گذشته معلومات بیشتری داریم. روانشناسی تلاش می‌کند تا نحوه‌ی یادگیری دانش‌آموزان و انگیزه‌ی آن‌ها برای یادگیری را بررسی کند.

تمرکز بر مؤثرترین ابزار برای دستیابی به نتایج مورد نظر و تفکر متفاوت در مورد گرایش‌های جاری، می‌تواند نتیجه‌های شگفت انگیزی به دست آورد. چند موردی که مخصوص کالج های باز(OPEN COLLEGES) هستند، نشان می‌دهند که پیاده روی و یادآوری، باعث افزایش کارکرد مغز می‌شود و همچنان نشان می‌دهند که سخت تلاش کردن بهتر از استعداد تاثیرگذار است. با توجه به آنچه گفته شد، ادامه تحقیقات نشان می‌دهند که، فلسفه‌ی یادگیری فردی باید بر اساس اطلاعات مبتنی بر تحقیق باشد. با این حال، این فلسفه نیز ضرورت به انعطاف‌پذیری کافی دارد تا تغییرات را با اکتشافات در حال ظهور قابل تعدیل سازد. با این هم مشخص می‌شود که پیشرفتی صورت گرفته است.

جمع‌بندی

تمام این مفاهیم چه هستند و چگونه فلسفه‌ی خود را به حرکت در بیاوریم؟ شاید بتوانیم یک الگویی نمونه را از سولات زیر شکل دهیم:

شما به چه کسانی آموزش می‌دهید؟

شاید محدوده تدریس شما به سادگی در قلمرو دانش‌آموزان قرار نگیرد. اگر به دنبال تقویت تحصیل و توسعه توانایی معلمان خود نیز هستید چه؟ دولت در مورد افزایش تعداد معلمان چگونه اقدام می‌کند؟ همچنان افزایش معلمان در کل جامعه چطور؟ محدوده شما می تواند به همان اندازه که شما می‌خواهید باشد.

چه چیزی را آموزش می‌دهیم؟

آیا ما فقط موضوع را تدریس می‌کنیم؟ یا تفکر انتقادی را آموزش می‌دهیم؟ یا این‌که روی یک یادگیری مادام العمر تمرکز داریم؟ در مورد همه موارد بالا چطور؟ هدف ما چیست و برای ما موفقیت به چه معناست؟

ما در چه محیطی آموزش می دهیم؟

آیا فضای ما برای آموزش محدود است؟ آیا سفرهای میدانی و خروجی‌های اجتماعی را به عنوان فضاهای آموزشی در نظر می‌گیریم؟ در مورد فضاهای دیجیتال و مجازی چطور؟

چرا ما آموزش می دهیم؟

آیا ما دانش‌آموزان را آموزش می‌دهیم تا کار یاد بگیرند و کارگران یک جامعه باشند؟ برای اهداف بزرگ‌تر و جوامع بیشتر چطور؟ یا برای تجدید نظر در مورد هنجارهای اجتماعی و ایجاد تغییرات برای بهتر شدن؟

چگونه آموزش می‌دهیم؟

فقط از کتابهای درسی استفاده می‌کنیم؟ موضوعات در صنف درسی انتخاب و تنظیم می‌شود؟ یا به صورت دیجیتالی و . آموزش داده می‌شود؟

سه مثال از سه نمونه فلسفه آموزشی را در لینکهای زیر مشاهده نمایید.

The Christa McAuliffe School of Arts and Sciences has put their personalized learning philosophy on the Web for all to see.

Here also are some examples of philosophies that sprang up from the natural learning” point of view. It is well worth your study to examine each philosophy from all angles. Perhaps your own philosophy will take the greatness from each to make it uniquely yours.

Here are some modern philosophers and their contributions to education.

منبع: wabisabilearning

ترجمه: آ بی کلاس - آصف برخیا


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اسباب بازی و وسایل کمک آموزشی کودکان زمان سکوت و تنهایی یک رزمنده کتابخانه عمومی فرهنگیان سوگولیِ ارباب upc خلاصه پی دی اف بهترين ها یک فنجان آرامش وبلاگ شخصی ایمان رسولی tara-music